درست است، سیاهپوست او را ملاقات کرد و فورا دیک خود را در دهان او گذاشت، بنابراین من لعنتی شدم. تلاش برای گرفتن دیک در دهان او به حدی که باعث می شود چشمانش خیره شود. به طور جدی، سیاهپوست برای شیرجه رفتن در عمق آماده شده است، اما دختر هنوز باید تمرین و تمرین کند. افراد زیادی نمی توانند چنین دیک بزرگ و ضخیمی را تحمل کنند، آموزش زیادی می خواهد. اما به هر حال برای دختر خوب است، او تسلیم نشد.
راهرو به سرعت متوجه شد که این هوسباز یک پولساز واقعی است. چند تعریف از سینه های طبیعی و نوک های خش خش او معجزه کرد. او حتی موفق شد با او چانه بزند که او روی خروسش می پرید. او را متوجه خود کرد که دارد تجارت می کند و شکاف خود را دستفروشی می کند. بعد از برداشتن تقدیر روی سینههایش و لیسیدن سر، حتی به یاد آورد که پول را به او یادآوری کند. )))