اگر خواهر نزد محمد نرود، محمد نزد خواهرش می رود. برادر ناتنی اش مدت ها چشمش به خواهرش بود و او جوجه معصوم را بازی می کرد. تنها زمانی که دیک خود را از شلوار بیرون آورد، چشمان او به این واقعیت باز شد که می تواند یک معشوقه خوب بسازد. آره و قبل از اینکه به خودش بیاد بیدمشکش چکه میکرد. و اتفاقی که افتاد این بود که آن را در دهانش گرفت. بنابراین ماده ها فقط در چند دقیقه اول مقاومت می کنند، تا زمانی که جلو شروع به دیکته اراده خود به سر کند.
یک دختر باید از پدرش اطاعت کند وگرنه مجازات بلافاصله دنبال می شود. در غیر این صورت نظم و انضباط در خانه وجود نخواهد داشت. و این واقعیت که او بیدمشک او را چک می کند فقط کنترل والدین است. پدرش حق دارد بداند او با چه کسی معاشرت می کند، کجا می رود. با لعنت کردنش بهش نشون داد رئیس کیه خوب، شما نمی توانید مانند یک بربر با مشت روی میز بکوبید. به او سفت کردن و تقدیر از سینه هایش بهترین راه برای بزرگ کردن او و نشان دادن نگرانی پدرانه اش است!
بلوندها دخترهای شلخته ای هستند، حتی برای این یکی، او واقعاً دردناک است.